به احتمال زیاد، هر یک از شما در کودکی با این اسباب بازی ها روبرو بوده اید. لگوها بلوک های پلاستیکی محبوبی هستند که با چیدن آنها در کنار هم می توان آنها را به اشکال مختلف مرتب کرد. این اسباب بازی سالهاست که مورد استفاده کودکان بوده و نسل های زیادی با آن خاطره دارند. این اسباب بازی ها آنقدر محبوب و دوست داشتنی هستند که افراد در هر سنی از بازی با آنها لذت می برند. همچنین ممکن است علاقه مند باشید که در مورد تاریخچه اسباب بازی های لگو و اینکه لگو چیست بدانید.
فکر می کنم کسی نیست که نداند لگو اسباب بازی چیست چون قطعا همه شما از دوران کودکی با این بازی ها آشنا هستید. حتی اگر با کمپانی لگو آشنایی نداشته باشید، ممکن است با اسباب بازی های آن ها اشکال مختلفی ساخته باشید. اما به طور کلی برای اینکه بدانید لگو چیست باید بگوییم که اسباب بازی های لگو قطعات پلاستیکی هستند که می توانید آنها را به صورت آجر روی هم قرار دهید. بنابراین می توانید با آنها هر شکلی که می خواهید بسازید.
لگو یکی از اسباب بازی های مورد علاقه کودکان است و کودکان در سراسر جهان از طرفداران لگو هستند. اگر به تاریخچه لگو نگاهی بیندازید، متوجه خواهید شد که این برند در طول سالها همواره محبوب بوده است. این تکه های کوچک رنگی برای کودکان بسیار جذاب بوده و علاوه بر جنبه سرگرمی، در افزایش خلاقیت و آموزش کودکان نیز موثر هستند.
در واقع کودک در حین بازی مهارت های زیادی را از طریق ارتباط ها و جدایی های مکرر می آموزد. این اسباب بازی به دلیل کارایی بالا و مزایای زیادی که می تواند برای کودکان به همراه داشته باشد، یک بازی کامل و مفید به حساب می آید.
اکنون که متوجه شدید لگو چیست، بهتر است با تاریخچه شرکت لگو آشنا شوید. شاید برایتان جالب باشد که بدانید این شرکت چگونه شروع به کار کرد و چگونه به مرور زمان به عنوان یک برند محبوب شناخته شد.
آقای اول کرک کریستینسن مخترع و سازنده آجر لگو است و در سال 1932 شرکت لگو را در دانمارک تأسیس کرد. اکنون ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که لگو به چه معناست؟ در زبان دانمارکی لگو به معنای بازی و گود به معنای خوب است که برای ساختن این کلمه از آن استفاده کردند، در واقع لگو ترکیبی از دو کلمه دانمارکی و به معنای خوب بازی کردن است.
از سال 1919، اوله کرک کریستینسن در و پنجره های ساختمان های چوبی تولید می کرد. در سال 1932، به دلیل مشکلات اقتصادی و شرایط نامساعد مالی، شرکت وی دچار بحران شد و وضعیت شرکت بسیار آشفته شد. بنابراین، اوله کرک کریستینسن تصمیم گرفت برای بهبود وضعیت، عروسک های چوبی بسازد و بفروشد. در واقع می توان گفت که تاریخچه کمپانی لگو در این زمان آغاز می شود. سپس شروع به ساختن تعداد زیادی اسباب بازی کرد. این اسباب بازی ها شبیه لگوهای امروزی بودند، از چوب و عمدتاً هواپیما، ماشین و ... ساخته می شدند.
بعد از مدتی آقای اول کرک کریستیانسن به فکر انتخاب نام مناسب برای شرکت خود افتاد و در نهایت با کمک همکارانش نام لگو را برای این شرکت انتخاب کردند. از آنجایی که موسس گروه لگو برای کیفیت اسباب بازی هایش اهمیت زیادی قائل بود، از بهترین چوب برای ساخت آنها استفاده کرد.
به دلیل کیفیت و جذابیت محصولات شرکت اسباببازی لگو، با آشنایی بیشتر مردم با این اسباببازی و درک معنای لگو، تعداد افرادی که از این شرکت خرید میکردند افزایش یافت و این روند ادامه یافت. واضح است که در طول جنگ جهانی در تاریخ کمپانی لگو این اسباب بازی ها حتی در چنین شرایطی هم طرفداران خود را از دست ندادند و روز به روز بر تعداد آنها افزوده می شود.
همانطور که گفتیم برند اسباب بازی لگو از چوب برای ساخت اسباب بازی استفاده می کرد. این روند تا سال 1947 ادامه یافت تا اینکه مدیریت شرکت لگو تصمیم گرفت از پلاستیک به جای چوب برای ساخت اسباب بازی استفاده کند. اسباب بازی های لگو که از پلاستیک ساخته می شدند و در آن زمان در بازار فروخته می شدند با آنچه امروز در بازار می بینید متفاوت بودند.
پس از مرگ اوله کرک کریستینسن در سال 1958، فعالیت های لگو زیر نظر پسرش ادامه یافت. سال 1960 بود که یک کارخانه اسباب بازی سازی لگو ناگهان آتش گرفت. از آنجایی که نیمی از اسباببازیهای کارخانه هنوز از چوب ساخته میشدند، آتش بسیار شدید شد و آسیب زیادی به کسبوکار وارد کرد. پس از این اتفاق، لگو برای تولید تمام اسباب بازی های خود از پلاستیک استفاده کرد. اما در این سال ها افراد بیشتری برند لگو را در کشورهای دیگر می شناسند. این برند در دنیا محبوبیت زیادی پیدا کرده است و محصولات آن در کشورهای فرانسه، آلمان، سوئد، بریتانیا و ... به فروش رسیده است.
پس از آن شرکت اسباب بازی لگو قطعات و تجهیزات بیشتری را برای بازی کودکان تهیه کرد. این شرکت همچنین بلوک های پلاستیکی بزرگتری را برای استفاده کودکان تولید کرد. با گذشت زمان، بازار بسته های جذاب تری از لگو را با مدل های زیبا برای کودکان مانند جنگ ستارگان، فضا، دزدان دریایی و قلعه ها عرضه کرد. پس از اینکه مردم در سراسر جهان فهمیدند لگو چیست، از بازی با لگو لذت بردند و خاطرات خوشی ساختند.
Today my little listeners, I’m gonna tell you the story of Thumbelina!
Once upon a time, there was a woman living alone in a distant village. She was feeling only after the tragic death of her husband. She always wanted a child, but she hadn’t any. One day, she decided to visit her good friend who was also a witch.
The witch, gave her a grain of barely and said:
go home and plant this.
so the woman did so.
The very next day, a beautiful Tulip flower had grown from the grain. It was so beautiful. the woman hadn’t seen any flower like this in her life. When the flower blossomed, there was a pretty little girl inside it. The girl was no bigger than a thumb.
The woman fell in love with the girl and named her: Thumbelina
Thumbelina took away the woman loneliness. Woman would always tell her stories during the day. Sometimes woman would made a boat out of tulip petal which Thumbelina could row in a plate of water with it!
The woman made a bed with a walnut shell and a blanket out of rose petal for her. So Thumbelina had a soft and cozy bed to sleep every night.
One night, While Thumbelina was sleeping, a frog came by and see her through the window!
Wow! Such a beautiful girl! She would be a great bride for my son! He thought to himself.
So he grabbed Thumbelina and headed back to his house. Seeing his future bride, his son was happy.
I will marry her, daddy! But first, I have to build her a beautiful house.
Ok son! So until then, I will put her on the water lily in the middle of the pond so she doesn’t run away.
So the frog put Thumbelina on the lily leaf in the middle of the pond.
Thumbelina tried so hard to escape, but she couldn’t. So she burst into tears. Two minnows who were sitting under the leaf, heard her crying:
Why are you crying little girl? They asked. What’s the matter?
Thumbelina started to tell her story. When she finished, minnows decided to help her. They started nibbling the lily stem. It was soon after when the stem broke and the leaf floated away with Thumbelina.
But Thumbelina’s happiness didn’t last long. An ugly Beetle came and took Thumbelina to his house! The beetle called his friends and showed them his pretty new prisoner. But they weren’t happy to see Thumbelina!
Oh my friend! You should let her go! She is very different from us. She doesn’t belong here. you better let her go. Said his friends.
So the beetle dropped our Thumbelina in the long grass and flower.
Although she was happy that she was free from her captors, she didn’t know her way back to home! Days came by and she would eat the pollen of the flowers and drink the dew from their leaves.
One day as she was walking, she accidently saw a house that was made of mud. Its entrance was strange and round. She knocked one the door and waited. After a while, a mouse opened the door.
Hello little guest! I think it’s cold out there! Do you wanna come in? Said the mouse.
Yes! thank you!
So what is your story tiny girl?
Thumbelina started to tell the whole story for her new friend.
Don’t worry at all! You can stay here as long as you want.
So Thumbelina started her new life in her new house. She wanted to be useful, so she would cook food every day and tell stories for little mouse.
One day, when Thumbelina was cooking, mouse came by and said:
I invited a good friend of mine. He is one of the richest mice ever.
So Thumbelina cooked a delicious dinner. That night, all three of them talked and had a great time at the dinner table. The rich mouse fell in love with Thumbelina and said:
I will marry you! I want you to come with me and visit my house!
Thumbelina had no choice, So The three of them headed to the house of the rich mouse. in the middle of their journey, they reached a tunnel where they found an injured swallow.
What is he doing down here?! He should be in the air! Said the rich mouse rudely and kicked the swallow!
Thumbelina was shocked.
How could anyone treat another like this! Oh dear! She thought!
So she ran away when she got a chance. She hid behind a rock and waited for the mouse to go! Then she came back and took care of the swallow until he was fine and healthy again. It was spring and the swallow was able to fly again.
I have to go and find my family! They went to a warmer place! come with me! We’re gonna have so much fun! Said the swallow!
But Thumbelina had enough adventure! So she said goodbye to the swallow and he flew away!
months passed and Thumbelina was still wandering in the nature when she stumbled upon the rich mouse again!
OH my beloved tiny bride! I’ve been looking for you for months! Now that I found you, you have to marry me!
Thumbelina knew that there is no way out of this!
OK! But please let me spend just one day more in the open air before coming with you to your underground house.
As she was spending her last hours in the open field, she heard a familiar voice:
Come! Come away with me where your sprit will always be free! Said the swallow!
Happy of meeting her old friend, she agreed to go on a trip with him. She hopped on his back and they took of. They flew over forests, oceans and lands!
When they reached the land of flowers, The swallow landed Thumbelina on a beautiful rose petal and said:
This is the kingdom of flowers! And This is their king!
He was a handsome young king with a pair of wings who was surrounded by lovely flowers. The king immediately fell in love with Thumbelina!
Once upon a time, a poor miller lived with her three sons. Years has passed and the miller of our story got old and died. He left nothing for his sons except a mill, a donkey and a cat. The oldest boy took the mill. The middle one took the monkey. So The cat was the youngest boy share.
Well! The youngest boy whispered, I will eat this cat and make some gloves with its fur! And that is the end of it! I won’t have anything else and I will die out of hunger!
The cat, who was listening stated to talk:
OH dear master! Don’t be sad at all! Just give me a bag and a pair of boots! The will show you that I’m not such a bad inheritance!
The boy, who saw many trick from the cat over all that years, which it performed to catch mice like pretending to be dead or hiding in the grain. So he thouth:
It doesn’t seem impossible that this cat could help me!
So he gave his bag to the cat and spend his last coins for buying a pair of boots for it!
looking gallant in the boots, he put bran and corn in his bag and put it around his neck. Then he slept near rabbit nest, pretending to be dead. He waited for innocent rabbits to come around and look for corn and bran.
Not very long after, a stupid naughty rabbit came and jumped into his bag. The Puss quickly closed the bag. Happy with his caught, He went to the palace and asked for talking to the emperor!
OH! His Majesty! I brought you a warrior rabbit! My proud master, Marquis of Carabas, ordered me to present to you.
Tell your master that I thanked him and he does me a great deal of pleasure.
After that, Puss again hid in the cornfield, holding still his bag open, and when a brace of partridges ran into it he closed the bag and caught them both. He went and made a present of these to the king, as he had done before of the rabbit. The king, in like manner, received the partridges with great pleasure, and ordered him some money for drink.
In this way, the cat continued for two or three months to bring presents to the king, always saying that they were from his master, the Marquis of Carabas. One day in particular, he heard at the palace that the king was planning to drive in his carriage along the river bank, and he decided to take his daughter with him. The Princess was the most beautiful girl in the kingdom.
Puss in Boots said to his master:
Follow my lead and your future is made. You have to but go and wash yourself in the river, in the place that I shall show you, and leave the rest to me.
The youngest son did the exact him, without knowing why or wherefore. While he was washing, the king passed by, and the cat began to cry out:
Help! Help! My Lord, Marquis of Carabas, is drowning!
At this noise the king put his head out of the coach window, and finding it was the cat who had so often brought him such good things, ordered his guards to run quickly to the aim of his Lordship, the Marquis of Carabas.
While they were helping the poor Marquis out of the river, the cat came up to the coach and told the king that while his master was washing, there came by some Thieves, who took his clothes:
Thieves! Thieves! He moaned!
This tricky cat had hidden the clothes under a great stone. The king immediately commanded the guards of his wardrobe to run and prepare one of his best suits for the Lord Marquis of Carabas.
The king was very happy to meet the Marquis of Carabas. The Miller’s boy looked really handsome in royal clothes. The king’s daughter took a secret glimpse to him. And soon, she fell in love with him because of his manners and good look!
The king invited him to sit in the coach and ride along with them. Celebrating the progress of his project in his heart, the cat started to march before the coach. after a while, He saw countrymen who where mowing a meadow:
OH you kind hearted people! I order you to tell the king that this meadow belongs to my master, Marquis of Carabas, or I will command those guards to kill you all!
Moments later, The king asked the countrymen:
Who owns this meadow that you are mowing, people?!
To my Lord Marquis of Carabas! answered they altogether, since the cat scared them to death!
You see, your majesty, said the Marquis, this meadow gives a plentiful harvest every year!
They started moving again. The Puss who was still walking in front of them, met with some reapers, and said to them:
Good people, you who are reaping, you have to tell the king that all this corn belongs to the Marquis of Carabas, I’ll order those soldiers to kill you.
The king, who passed by a moment after, wished to know to whom all that corn, asked the reapers:
Who does own this corns?
To my Lord Marquis of Carabas, replied the reapers.
Then the king said:
Let us now head to your castle.
See more: free kids stories
That day Dim Dim and his friends gathered around the square!
DimDim said excitedly:
I’m going to tie a Dinocity flag around my neck and wear a tasseled hat!
Dinosol said:
So I will wear my beautiful skirt and colorful wig.
I really love football! I go to Sangi Stadium to see all the matches! We will definitely have a lot of fun this time! said Dinomani.
Yeah! Sure! Aha! Is your seat number written on your ticket?
DimDim said:
Yes! My seat number is 879!
My seat number is 877!
Hooray! So we sit together! What is your seat number?
Dino Money said with a big smile:
Seat number 7!
Dinosol and Dim Dim said together:
What?? You must be joking!!!
No! Why joke?!
Dinosol said:
The seat number seven is very close to the field! That is a VIP seat!
Yes! I have bought a VIP ticket!
Dim Dim said with regret:
Good for you!
But Dinosol said:
After all, there is nothing special! It is the same football match! But he will be a little closer!
Dinomani said:
Does not matter? You sit at the end of the stadium and I sit right next to the field! I can touch the match ball!
Dim Dim said:
Are you really telling the truth? I also like to sit there!
Dinomani said:
Come on! Buy a ticket for the VIP seat! This way we can watch the game together!
Yes! Yes! I’m gonna do the same thing!
Dinosol said:
DimDim! DimDim! Don’t buy a ticket! You have a ticket! The VIP ticket is very expensive, it also shows the same match!
Dinomani said boredly:
You keep repeating yourself! DimDim don’t listen to her! You have a lot of savings! Go take it from your savings and let‘s buy you a ticket!
DimDim, who really wanted to sit in the VIP seat, ran and went home! The whole house was crowded! His father was preparing himself for the match! He had spread flags and colorful hats on the ground and was trying them one by one. When he saw his son, he said:
Source: moonzia.com
کوچک کردن شکم یکی از مهمترین مسائل، برای داشتن تناسب اندام است. زیبایی اندام در بسیاری از موارد به داشتن شکمی صاف و تخت وابسته است. برای داشتن شکم کوچک و همینطور خوش فرم جلوه کردن لباس بر تن که در پی آن سلامتی نیز حاصل خواهد شد، لازم به پیش گرفتن راهکارهایی است که بدون تردید ورزش کردن و کالری سوزی د فعالیت هوازی اصلی ترین و شاه کلید رسیدن به این هدف زیبا می باشد.
ما در این متن، این راهکارها را برایتان کنار یکدیگر گردآوری کردهایم. همراه ما باشید تا به طور کامل هر یک از آنها را برایتان بیان کنیم.
امروزه برای داشتن تناسب اندام راهکارهای بسیار موثری مشخص شده است. وقتی فرد مصمم شود و اراده قوی برای خوش اندام شدن داشته باشد، تقریبا نیمی از مسیر برای دست یافتن به آنرا طی کرده است.
زیرا تنها میتوان با رعایت چند نکته کلیدی به این منظور دست یافت. تغییراتی در سبک زندگی که بسیار سطحی و آسان هستند طی چند ماه، میتواند تاثیرات چشمگیری را برای فرد بروز دهد.
گزینههای مختلفی طی سالهای اخیر برای داشتن تناسب اندام و کوچک کردن شکم ارائه شده است که یکی از آنها عملهای جراحی محسوب میشود. با وجود اینکه این جراحیها به سرعت سبب تناسب اندام میشوند، ممکن است آسیبهای جدی را برای بدن به همراه داشته باشند.
اما هستند افرادی که بدون انجام هرگونه عمل روی بدن خود، سعی بر ایجاد تناسب اندام و کوچک کردن شکم میکنند. در این متن موارد مناسبی برای همه افراد ارائه کردهایم که بسیار موثر هستند و به بهتر شدن تناسب اندام کمک خواهند کرد.
دغدغه مهم برای رفتن به مهمانی و مراسمهای دورهمی، ممکن است زیبا بودن لباس در تن باشد که به همین دلیل نیاز به کوچک کردن شکم ایجاد میشود.
البته که سلامتی مهمتر از فرم اندام است اما اگر کمی با خودمان رو راست باشیم، پی میبریم که هیچوقت پیروی از روند تغذیهای سالم به نسبت نیازهای بدن، در کنار فعالیت بدنی روزانه که کیفیت عمر را افزایش میدهد، چربی شکمی را ایجاد نمیکند.
بهتر است قبل از اعتماد به رژیمهای کوتاه مدت که قول کاهش وزن در بازه زمانی کوتاه را میدهند، از راهکارهایی که در این متن برای کوچک کردن شکم ارائه شده است کمک گرفت.
همچنینی مقالات مفیدی را در مجله سلامتی و تندرستی ماورای سلامت در این باره یافته ایم که می توانید آن ها را نیز مطالعه کنید.
اکثر غذاهایی که مصرف میشوند به عنوان وعدههای اصلی حاوی مقدار زیادی کربوهیدرات هستند. البته که بدن برای بازسازی بسیاری از بافتهای خود و تامین انرژی نیاز به دریافت کربوهیدرات دارد.
پس این موضوع نشان میدهد که به هیچ وجه نباید مصرف آنها قطع شود. تنها بهتر است در حد اعتدال مصرف شوند و ترجیحا از غلات سبوسدار و کامل استفاده شود.
برای کمتر کردن مصرف کربوهیدرات میتوان از انواع سالاد میوه و سبزیجات که فیبر بالایی دارند به عنوان پیش غذا و همینطور نوشیدن یک لیوان آب، نیم ساعت قبل از غذا استفاده کرد. از این طریق کربوهیدرات کمتری به بدن خواهد رسید.
برای رسیدن قند مورد نیاز بدن حتما نباید از قندهای مصنوعی استفاده کرد. توجه به این نکته که مصرف میوهها و میوه خشک میتواند قند مورد نیاز بدن را تامین کند نکته ضروری است که بهتر است در نظر گرفته شود.
اگر از بزرگ بودن شکم خود ناراحت هستید باید با زیاده روی در مصرف شیرینیجات، کیک خامهای، نوشابههای قندی و گازدار و همینطور انواع آبنباتها، خداحافظی کنید.
با کاهش وزن کلی میتوان به کوچک کردن شکم نیز منجر شد. برای این منظور بهتر است از پروتئین بیشتری استفاده کرد تا بدن به جای سوخت عضلات بدن، از پروتئین دریافتی انرژی مورد نیاز را تامین کند.
منابع پروتئینی مانند تخم مرغ، انواع غذاهای دریایی، انواع حبوبات و گوشت قرمز یا سفید منابعی غنی از پروتئین هستند که بهتر است در برنامه روزانه گنجانده شوند.
از آنجایی که سبزیجات فرایند چربی سوزی را معکوس میکنند، برای رسیدن به کاهش وزن و از بین رفتن چربیهای شکمی، بسیار موثر هستند.
از این رو بهتر است از میوه و سبزیجات بیشتری برای کوچک کردن شکم استفاده کرد و از آنها به عنوان پیش غذا و یا میان وعدهها استفاده کرد. نکته مهمی که این راهکار به همراه دارد، این است که از ایجاد یبوست جلوگیری میشود.
برای داشتن شکم تخت بهتر است روزانه بین 40 دقیقه الی 1 ساعت فعالیت بدنی منظم و ورزش هوازی انجام شود. بهترین ورزشها برای از بین بردن چربیهای اطراف کمر شامل موارد زیر میشود:
بهتر است دقت شود که برای نتیجه بهتر و سوزاندن چربیها، کوچک کردن شکم و پهلوها، بهتر است تا یک ساعت قبل از انجام حرکات ورزشی غذای سنگین مصرف نشود.
در ادامه آن نیز بعد از تمام شدن فعالیت بدنی باید تا 2 ساعت از خوردن غذا با کالری بالا پرهیز شود. زیرا ممکن است بیشتر جذب بدن شود و بدتر موجب بالا رفتن وزن شود. از انواع میوه و سبزیجات، آب و آبمیوههای طبیعی میتوان برای جلوگیری از ضعف و گرسنه شدن حین تمرین استفاده کرد.
مصرف چربی بیش از حد از جمله مواردی است که برای افزایش وزن کل بدن و چربی اطراف شکم بسیار تاثیرگذار است. به همین منظور باید سعی کرد تا از مصرف چربیهای اشباع که اغلب از چربیهای حیوانی حاصل میشوند، پرهیز کرد.
جایگزین کردن روغنهای گیاهی مهمترین گام برای حذف چربیهای بد به شمار میروند. استفاده از روغن زیتون، روغن کانولا و روغن نارگیل بهترین گام برای دریافت چربی خوب است.
از طرفی دیگر بهتر است انواع سس که چربی زیادی دارند مانند سس مایونز از رژیم غذایی به طور کلی حذف شوند و به جای آنها از لیمو ترش تازه، سرکه و روغن زیتون برای مزه دار کردن سالاد استفاده شوند.
شاید نوشیدن آب راهبردی بسیار سطحی باشد اما برای سیر ماندن و تامین بسیاری از مواد مغذی مورد نیاز بدن کافی است تا در طول روز از 8 الی 12 لیوان آب مصرف کرد.
این موضوع علاوه بر اینکه به دوری از ریزهخواری کمک میکند و فرد را سیر نگه میدارد، میتواند به پیشگیری از چروک شدن پوست و شل نشدن پوست بر اثر کاهش سایز، منجر شود.
اگر خواهان کوچک کردن شکم هستید، باید غذا خوردن بعد از ساعت 21 به بعد شب را ممنوع کنید. علاوه بر این موضوع لازم به ذکر است که بهتر است صبحانه را زود تر و قبل از ساعت 9 میل کرد و تا زمان ناهار از میان وعدههای سبک مانند انواع میوه و سبزیجات، لبنیات کم چرب، میوه خشک و همینطور آجیل و انواع مغزها بهرهمند شد.
در وعدههای غذایی اصلی نباید حجم زیادی از مواد غذایی را وارد بدن کرد. بهتر است وعدههای اصلی را تقسیم کنید و از غذا با مقدار کم، در تعداد وعدههای مختلف استفاده کنید. میان وعدهها میتوانند کمک بسیار زیادی را در کاهش وزن کلی بدن و کوچک کردن شکم را به همراه داشته باشند.
در آمیختگی مسائل روانشناسی و حقوقی
علم روانشناسی و علم حقوق یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند میدهد، غالباً در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایتها نقش ایفا میکند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز میباشد.
روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریههای روانشناسی و بیماری شناسی الزم برای اجرای کیفر قانونی است.
بعضی از روان شناسان دارای مدرک تخصصی در زمینه ی روانشناسی قانونی هستند، اما بیشتر آن ها روانشناسانی هستند که دارای مدرک دکتری یا دکترای تخصصی روانشناسی می باشند. این روانشناسان ممکن است در هر دو زمینه ی حقوق مدنی یا جنایی فعالیت کنند.
روانشناسی قانونی و یا پزشکی قانونی یک حوزه تخصصی نسبتاً جدید در علم روانشناسی می باشد. در حقیقت، روانشناسی قانونی توسط انجمن روانشناسی آمریکا در سال 2001 و به طور رسمی به عنوان یک رشته تخصصی در حوزه روانشناسی معرفی شد.
با این وجود ریشه های این رشته به زمان تاسیس اولین آزمایشگاه روانی توسط وونت در لایپزیگ آلمان بر می گردد. به علت تمایل دانشجویان به تحصیل در این رشته، امروزه این رشته علاقه مندان زیادی را به خود جذب کرده است.
فروید که رسالت خویش را در عرصه تشکیل شخصیت کودک به پایان رسانید در یکی از مطالب حقوقی خود، همه را متوجه ساخت که تا زمانی که ما خانوادههای تربیت یافته نداشته باشیم، فرزندان تربیت یافته نداریم. و محیط خانواده یک عامل اصلی و کلیدی در رفتار مجرمانه کودک در زندگی اجتماعی اوست.
کار روان شناسان در مطالعه روی شخصیت، سازگاری، نحوه تربیت سبب شد تا روان پزشکان با استفاده از پرسش نامههای خود بتوانند شخصیت مجرم را چه در لحظات اولیه زندگی و چه بعد از آن بشناسند.
از یک روانشناس قانونی خواسته می شود تا در هر موردی یک وظیفه خاص را انجام بدهد؛ به عنوان مثال، از او خواسته می شود بررسی کند که یک مظنون از نظر روانی دارای اختلال می باشد که مرتکب این جرم شده است یا نه.
بر خلاف آنچه در روانشناسی بالینی و دیگر رشته ها رخ می دهد، یعنی مراجعان با اختیار خود به روانشناس مراجعه می کنند، روانشناس قانونی با افرادی سر و کار دارد که با میل و اختیار خودشان نزد او نیامده اند؛ که همین مورد می تواند کار ارزیابی، تشخیص و درمان را بسیار دشوارتر کند چرا که برخی از مراجعان عمداً در برابر تلاش برای کمک مقاومت می کنند. در یک مجله آنلاین به راحتی مشکلاتی راببینید که در این مجلات به آنها رداخته شده است.
نگاهی به قانون در مورد مجرمانی که کنترلی روی رفتار خود ندارند
ماده 150 قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «هرگاه مرتکب جرم در حین ارتکاب، مجنون باشد یا در جرائم موجب تعزیر پس از وقوع جرم مبتلا به جنون شود چنانچه جنون و حالت خطرناک مجنون با جلب نظر متخصص، ثابت و آزاد بودن وی مخل نظم و امنیت عمومی باشد به دستور دادستان تا رفع حالت خطرناک در محل مناسب نگهداری میشود.
شخص نگهداری شده یا خویشاوندان او میتوانند در دادگاه به این دستور اعتراض کنند که در این صورت، دادگاه با حضور معترض، موضوع را با جلب نظر کارشناس در جلسه اداری رسیدگی میکند و با تشخیص رفع حالت خطرناک در مورد خاتمه اقدام تأمینی و در غیر این صورت در تأیید دستور دادستان، حکم صادر میکند.
این حکم قطعی است ولی شخص نگهداری شده یا خویشاوندان وی، هرگاه علائم بهبود را مشاهده کردند حق اعتراض به این حکم را دارند. این امر مانع از آن نیست که هرگاه بنا به تشخیص متخصص بیماریهای روانی، مرتکب، درمان شده باشد برحسب پیشنهاد مدیر محل نگهداری او دادستان دستور خاتمه اقدام تأمینی را صادر کند.
بیشتر بخوانید : بیوگرافی بازیگران خارجی
ماده 202 قانون آیین دادرسی کیفری مقرر میدارد: «هرگاه بازپرس در جریان تحقیقات احتمال دهد متهم هنگام ارتکاب جرم مجنون بوده است، تحقیقات لازم را از نزدیکان او و سایر مطلعان به عمل میآورد، نظریه پزشکی قانونی را تحصیل میکند و با احراز جنون، پرونده را با صدور قرار موقوفی تعقیب نزد دادستان میفرستد.
در صورت موافقت دادستان با نظر بازپرس، چنانچه جنون استمرار داشته باشد شخص مجنون بنابر ضرورت، حسب دستور دادستان به مراکز مخصوص نگهداری و درمان سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منتقل میشود.
مراکز مذکور مکلف به پذیرش میباشند و در صورت امتناع از اجرای دستور دادستان، به مجازات امتناع از دستور مقام قضایی مطابق قانون مجازات اسلامی محکوم میشوند.
https://twitter.com/ahmedal03612913/status/1619585632438996995
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScR1LOSiWXS7W2zDYFlBIUMcLkDe2yORvMdZSyICGQPK-pCbA/viewform
https://www.crypto-city.com/profile-17683/?link-id=20574
https://www.pinterest.com/pin/901775525368302859
https://demo.themesgrove.com/themes/tutorque/forum/activity/p/256866 /
https://www.acityexplored.com/activity/p/469928 /
https://sociallawy.com/story3283955/%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%DB%8C
http://caitlintrafton.nmdprojects.net/portfolio/activity/p/357155 /
https://www.deshraag.org/activity/p/694859
بهترین روش برای یادگیری زبان اسپانیایی
بهترین روش برای یادگیری زبان اسپانیایی
بهترین روش برای یادگیری زبان اسپانیایی
زبان اسپانیایی چهارمین زبان پر طرفدار در جهان است که توسط 580 میلیون نفر که 7.6 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهد، صحبت می شود. هر روز تعداد فزاینده ای از افراد از جمله افراد حرفه ای که با شرکت های اسپانیایی کار می کنند، این زبان را یاد می گیرند. برخی دیگر مشغول یادگیری اسپانیایی به عنوان یک سرگرمی جدید هستند. بسیاری از کودکان هم در دوران مدرسه ، اسپانیایی را به عنوان زبان دوم یاد می گیرند. طبق گزارش اداره مقررات صلاحیت ها و آزمون ها (Ofqual)، تعداد دانش آموزانی که گواهی عمومی آموزش متوسطه یا GCSE اسپانیایی را در سال 2020 دریافت می کنند، 5 درصد افزایش یافته است که بیشترین افزایش در بین زبان های خارجی مدرن به حساب می آید.
امروزه، تعداد زیادی از مردم برای یادگیری زبان از طریق برنامه هایی مثلDuolingo ، Babbel و Memrise اقدام می کنند. مزیت این برنامه ها این است که به کاربر اجازه می دهد تا کلمه نوشته شده را ببیند و همچنین به تلفظ آن گوش دهد. مثل هر زبان خارجی، برای اسپانیایی هم مبتدیان باید با یادگیری اصول اولیه شروع کنند تا بتوانند در یک مکالمه ساده از کلماتی مثل سلام، خداحافظ، لطفا ، متشکرم، متاسفم، بله، نه، چه کسی، چه چیزی، چرا، کجا استفاده کنند. در این مطلب از پروان آکادمی می خواهیم بهترین روش برای یادگیری زبان اسپانیایی را معرفی کنیم.
یادگیری زبان اسپانیایی برای فارسی زبانان چقدر طول می کشد؟
طبق جدولی که موسسه معتبر FSI ارائه داده است زبان اسپانیایی بعد از زبان های چینی و ژاپنی (سخت) در رده زبانهای متوسط برای یادگیری قرار دارد. اگر زبان انگلیسی یا فرانسوی را بلد باشید، با روزانه ? ساعت وقت گذاشتن روی زبان اسپانیایی حدود ?? ماه طول می کشد که به سطح متوسط برسید.
بهترین روش برای یادگیری زبان اسپانیایی
نکته کلیدی اینجاست…
مطالعاتی بر روی تکرار واژههای اسپانیایی نشان دادهاند که تقریبا 1000 واژه اسپانیایی حدود 87.8 درصد از کلماتی که اسپانیایی زبانها بر زبان میرانند را شکل میدهند. این به معنی آن است که شما باید حدود 1000 واژه را یاد بگیرید تا ازینرو بخش عمدهای از تمام چیزهایی که در این زبان میشنوید را متوجه شوید.
با انجام دیگر مواردی که در این مقاله آمده است، شما بصورت طبیعی واژگان مفید و کاربردی زیادی را یاد خواهید گرفت. اما برای سرعت دادن به فرآیند، بهتر است در سایت memrise ثبت نام کنید و دورهی first 5000 words in spanish را بگذرانید.
سخن نهایی درباره بهترین روش یادگیری زبان اسپانیایی
بهترین روش برای یادگیری زبان اسپانیایی
هر گونه سوال یا نظری درباره یادگیری زبان جذاب اسپانیایی دارید با مشاور پروان آکادمی ما و سایر زبان آموزان در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.